اشعار علی اکبر دهخدا
اشعار علی اکبر دهخدا
اشعار علی اکبر دهخدا ،شعر علی اکبر دهخدا،شعرهای علی اکبر دهخدا،دانلود اشعار علی اکبر دهخدا،اشعار طنز علی اکبر دهخدا،اشعاری از علی اکبر دهخدا،شعر معروف علی اکبر دهخدا،شعر های علی اکبر دهخدا،شعری از علی اکبر دهخدا،شعر هایی از علی اکبر دهخدا،شعری کوتاه از علی اکبر دهخدا،یک شعر از علی اکبر دهخدا،شعر وطن دوستی از علی اکبر دهخدا
در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار علی اکبر دهخدا را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مرغ سحر، چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه روح بخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زر تار
محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مونس یوسف، اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند
آزاد تر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم
ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم
آفاق نگارخانه ی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم
ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
اشعار علی اکبر دهخدا
کشد موری گران تر چند صد بار
ز سنگینی خود باری به فرسنگ
نشاید بود باری کمتر از مور
به نمکین و وقار و فر و فرهنگ
کم از موری نیم آخر چه ترسم
زبعد منزل و بار گرانسنگ
شعر علی اکبر دهخدا
هنوزم زخردی به خاطر در است
که در لانه ماکیان برده دست
به منقارم آن سان به سختی گزید
که اشکم ، چو خون از رگ ، آن دم جهید
پدرخنده بر گریه ام زد که هان !
وطنداری آموز از ماکیان
شعرهای علی اکبر دهخدا
با سرِطُره دلبند تو بازی نتوان
رگِ جان است بد و دست درازی نتوان
ناز پرورده حسن است و جز از راهِ نیاز
دست در گردنِ آن یارِ نیازی نتوان
ید بیضاست عذار بتم ، ای گل ! به خود آی
بردن از معجزه با شعبده بازی نتوان
گردوصد دامن یاقوت فشانم زمژه
سیر بر خوردن از آن لعل پیازی نتوان
دست یازی به زَنَخ خواستمش ، گفت :بهل
کاندر این بوته ، به جز قلب گدازی نتوان
صورت خوب پسندند کُلَه داران لیک
جز که با سیرت محمود ایازی نتوان
جز به شور طلب ذره و جذب خوش مهر
قطع این مرحله ، با دور و درازی نتوان
خستگی دل عشاق ز باب دگر است
چاره اش با بل و خَطمی و خُبازی نتوان
دانلود اشعار علی اکبر دهخدا
چند گویی : نبود یک غمخوار
خواجه را گاه جان سپردن او ،
بهر میراث خوارگان اَسفا ،
زان همه درد و رنج بردن او
محله تیم و حاصل ده را ،
هفته و روز بر شمردن او
چو ز بحر محیط بوتیمار
خواجه را مال خود نخوردن او ،
خواجه ، همچون دگر لئیمان مرد
نسزد بیش یاد کردن او
بهترین کار خواجه در همه عمر
هیچ دانی چه بود ؟ مردن او
اشعار طنز علی اکبر دهخدا
خاک به سرم بچه به هوش اومده
بخواب ننه،یک سر دوگوش اومده
گریه نکن لولو می آد،می خور
هگرگه می آد بزبزی رو می بره
اهه!اهه!ننه چته؟-گشنم-بترک
ی،این همه خوردی کمه؟!
چخ چخ سگه،نازی پیشی،پیش پیشلا
ی لای جونم،گلم باشی،کیش،کیش
-از گشنگی ننه دارم جون می دم
-گریه نکن فردا بهت نون می دم
-ای وای ننه!جونم داره در می
ره-گریه نکن دیزی داره سر میره
-دستم آخش،ببین چطور یخ شده-
تف تف جونم ببین ممه آخ شده
-سرم چرا انقده چرخ می زنه؟-ت
وی سرت شی پیشه *چا *می کنه
خ خ،خ خ…-جونم چت شد؟-هاق هاقوا
ی خاله چشماش چرا افتاد به طاق؟
آخ تنشم بیل ببین سرد شدهرنگش
چرا،خاک به سرم،زرد شده؟
وای بچه م رفت زکف،رود!رود*
!ماند به من آه واسف،رود رود
اشعاری از علی اکبر دهخدا
ای مونس یوسف اندر این بند
تعبیر، عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
رفتی بر بار و خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
زان کو، همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یادآر
شعر معروف علی اکبر دهخدا
ای مردم آزاده کجایید کجایید
آزادگی افسرد بیایید بیایید
در قصه و تاریخ چو آزاده بخوانید
مقصود از آزاده شمایید شمایید
بیشبه شما روشنی چشم جهانید
در چشمهی خورشید شما نور و ضیایید
با چارهگری و خرد خویش به هر درد
بر مشرق رنجور دوایید دوایید
بسیار مفاخر پدرانتان و شما راست
کوشید که یک لخت بر آنها بفزایید
بنمود مصدقتان آن نعمت و قدرت
کاندر کفتان هست از آن سر مگرایید
گیرید همه از دل و جان راه مصدق
زین ره درآیید اگر مرد خدایید
شعر های علی اکبر دهخدا
بجز دیدار آن یار پری پیکر نمی خواهم
هوائی غیر عشق روی او در سرم نمی خواهم
نظر کم ده ، خبر کم گو خدا را زین سپس واعظ !
اشعار علی اکبر دهخدا
بیشتر بخوانید :
اشعار فرخی یزدی
شعر در مورد اسم جانان
شعر در مورد اسم حسین
شعر در مورد اذان
شعر با م
- ۹۷/۰۷/۰۹